پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

..................................................

از طرف مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه

..............................................

تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. تركه جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه لره همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. لره يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گيتو بخور! مگه من زدم؟!

...............................................

عاشقانه از طرف غضنفر : کاش مغز داشتم و مرگ مغزی می شدم و قلبم را به تو اهدا می کردم !

.......................................

غضنفر بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه

...........................................

غضنفر میره جبهه یه خمپاره میزنن بقلش یه پاش کنده میشه میفته100متر جلوترسینه خیز میره میرسه به همرزماش میگه: عمرن اگه لنگمو بیدا کنی

...........................................

بچه هه به دنيا مياد يه دستش مشت بوده مشتشو باز مي كنن مي بينن توش قرص ضد حاملگيه!

...........................................

قاضي: شكايت شما از اين اقا اينه كه به شما گفته: احمق ، بيشعور ، نفهم...

شاكي: بله.عين حقيقته.

قاضي:پس اگه عين حقيقته چرا شكايت كردي؟

..........................................

به ترکه ميگين حال ساده را تعريف کن ،..... ميگه لب گرفتن!!!

نظرات شما عزیزان:

nazi

ساعت10:59---4 آبان 1389

[وب سایت]

سلام
عالی بود
لینک شدی

nazi

ساعت10:59---4 آبان 1389

[وب سایت]

سلام
عالی بود
لینک شدی

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: